ویژگیهای یک وبسایت پزشکی حرفهای!
چه آرزوهایی به توسعه فردی من کمک میکنند؟
همهی ما آرزوهای زیادی داریم. دوست داریم زندگی ما در آینده طوری باشد که همیشه آرزوی آن را داشتهایم. برای تحقق آرزوهایمان برنامهریزی میکنیم و هدفهایی را برای خودمان مشخص میکنیم…
اما ناگهان با یک مشکل بزرگ روبهرو میشویم!
معمولاً توانایی انجام کارهایی را که برنامهریزی میکنیم نداریم. دلیل اصلی عدم پایداری ما برای رسیدن به اهدافمان این است که صبر ما کم شده است.
من نظر برخی از دوستانم را در مورد کم شدن صبر پرسیدهام و این جوابها را به من دادهاند:
• من صبور نیستم، به خاطر اینکه ذهن من درگیر الگوهای تکراری گذشته و آرزوهای مبهم در آینده شده و حضورم در لحظه حال کمتر است.
• من صبور نیستم، چون فکر میکنم از هم سن و سالهای خودم عقبماندهام.
• من صبور نیستم، به دلیل اینکه به خاطر اینترنت و تکنولوژی میتوانم خیلی راحت به هر چیزی و بهسرعت دسترسی پیدا کنم. بنابراین دیگر صبر و تحمل کافی برای به دست آوردن چیزی که رسیدن به آن زمان بیشتری نیاز داشته باشد ندارم.
• من صبور نیستم زیرا کمالگرایی من باعث شده که دوست داشته باشم همه کارها را بدون نقص انجام دهم. چون انجام بینقص کارها، زمان بیشتری میبرد بنابراین صبر و تحمل من کم شده است و این کمالگرایی باعث شده است هیچ کاری را نتوانم بهخوبی انجام دهم.
• من صبور نیستم، چون هدف اصلی زندگی را گمکردهام، همواره به دنبال این هستم که اهداف دوردست زیادی را برای خودم در نظر بگیرم. بنابراین مدام در آینده سیر میکنم و این حالت باعث میشود از درک لحظه حال غافل بمانم. فراموش میکنم که لذتها فقط در آینده نیستند و قسمتی از آنها در همین لحظه حال هستند.
• من صبور نیستم، به دلیل اینکه تکنولوژی باعث شده که زندگی من خیلی سریعتر شود و همین سرعتبالای زندگی باعث کاهش صبر من شده است.
• من صبور نیستم، میدانم که باید در لحظه زندگی کنم و برای آینده کارکنم ولی الآن این موضوع برای من برعکس شده است. من همواره در آینده سیر میکنم. بنابراین دوست دارم آینده دلخواه من هرچه زودتر فرابرسد اما این حالت باعث بیقراری من در لحظه حال و کاهش صبوری من شده است.
همانطور که در دیدگاههای بالا دیدید عوامل زیادی در بیصبری ما وجود دارد اما برای اینکه بتوانیم این مشکل را حل کنیم بیاید تعبیر جدیدی از صبر داشته باشیم.
صبر بهخودیخود یک حالت مثبت روحی هست و در همهی مکاتب از داشتن صبر بهعنوان یک ویژگی مثبت در وجود انسان یاد میشود. پس دلیل اینکه برخی اوقات صبر کردن باعث ناراحتی و بیقراری ما میشود چیست؟
انواع انتظار:
بهطورکلی 2 نوع از حالت انتظار کشیدن درون ما شکل میگیرد. یک حالت، انتظار کشیدن مثبت هست که به آن صبر میگویند. یک حالت، انتظار کشیدن منفی هست که به آن تحمل میگویند.
اگر ما نسبت به یک موضوع علم و آگاهی داشته باشیم، پس نسبت به آن موضوع صبور هستیم. اگر نسبت به یک موضوع علم و آگاهی نداشته باشیم، پس مجبور هستیم آن موضوع را تحملکنیم.
یک مثال میزنم تا این گفته را بیشتر درک کنیم:
فرض کنید ساعت 7 شب هست و برق خانه قطع میشود. اگر ما اطلاع نداشته باشیم که چه زمانی قرار هست برق بیاید، پس یک حس بیقراری در ما به وجود میآید که اصلاً دوستداشتنی نیست. انگار در آن لحظات هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم و همه کارهای ما متوقف میشوند تا اینکه مجدداً برق بیاید. ممکن است خیلی کلافه شویم و به مسئولین هم بدوبیراه بگوییم. به این حالت میگویند تحمل کردن شرایط.
اگر ساعت 7 شب برق برود و به ما اعلام کنند که دقیقاً سر ساعت 9 شب برق میآید، دیگِر درون ما خیلی آرامتر هست. بنابراین خیلی عصبانی نیستیم چون نسبت به این موضوع، علم و آگاهی پیداکردهایم.
بنابراین طی این دو ساعت سر خودمان رو به نحوی گرم میکنیم. ممکن است تصمیم بگیریم از خانه بیرون برویم و ساعت 9 شب برگردیم. ممکن است داخل خانه یک کاری انجام دهیم که نیاز به برق ندارد. ممکن است با اعضای خانواده گپ بزنیم تا ساعت 9 شب شود و برق بیاید. دیگر حس بیقراری زیادی در ما وجود ندارد.
درون ما آرام هست و چون نسبت به زمان آمدن برق آگاهی داریم، پس در مورد رفتن برق، صبور هستیم. ما به این دلیل صبور هستیم، چون نسبت به این موضوع آگاهی پیداکردهایم. اگر نمیدانستیم چه زمانی قرارِ است برق بیاید، دیگر آرام و قرار نداشتیم و باید شرایط را تحمل میکردیم.
اگر دقت کنیم، متوجه میشویم که کل روند زندگی هم به همین شکل است. هر وقت در زندگی با شرایطی مواجه شدیم که تحمل آن برای ما سخت بود، باید بپذیریم که در مورد آن شرایط علم و آگاهی نداریم.
زمانی که نسبت به این موضوع آگاهی پیدا کنیم که برای رسیدن به هر موفقیتی در زندگی چقدر زمان و چه میزان تلاش لازم است، دیگر بیتحمل و بیقرار نمیشویم.
ظهور تکنولوژی و افزایش سرعت زندگی سبب شده است که انتظار داشته باشیم هر موفقیتی را در زمان کوتاهی به دست آوریم. این انتظار نا بهجا، باعث بیصبری ما شده است.
به همین خاطر دوست داریم سریع پولدار شویم، سریع مشهور شویم، سریع قوی شویم، سریع در کارمان ترفیع بگیریم، اگر کسبوکار شخصی راه میندازیم، سریع کار ما رونق بگیرد.
درواقع ما ساختار این دنیا را فراموش کردهایم. فراموش کردهایم که وقتی به دنیا آمدیم حداقل 6 ماه طول کشید که بتوانیم سر جایمان بِنشینیم. حداقل یک سال طول کشید تا بتوانیم راه برویم.
دنیای ما طوری طراحیشده است که همهچیز آرامآرام به تکامل میرسد. پس اگر ما هم دوست داریم به فرد موفقی در زندگی تبدیل شویم باید این آگاهی را داشته باشیم که بر اساس ساختار این دنیا، ما هم آرامآرام به تکامل میرسیم. اجداد ما که کشاورز بودند وقتی یک دانهای را می کاشتاند میدانستند که سالها طول میکشد که این دانه تبدیل به درخت شود و میوه دهد. آنها نسبت به این موضوع آگاهی داشتند. پس نسبت به آن صبور بودند. هیچ کشاورزی پس از کاشتن دانه احساس بیقراری و دلسردی نمیکرد که چرا بذری که کاشته، تبدیل به درخت یا بوته نشده و میوه نداده است. اما ما بهمحض اینکه کاری را شروع میکنیم، بسیار بیتحمل و بیقرار میشویم که چرا کار من هنوز نتیجه نداده است.
اجداد ما که شکارچی بودهاند ساعتها در کمین مینشستند که یک حیوان مناسب برای شکار پیدا کنند. اینطور نبود که پنج دقیقه در کمین بنشینند و اگر حیوان مناسبی به چشمشان نخورد، ناامید بشوند و به خانه برگردند. به دلیل اینکه نسبت به این موضوع علم و آگاهی داشتند. به دلیل اینکه میدانستند برخی اوقات شاید نیاز باشِد مدتها به کمین بنشینند. البته شاید بعضی روزها خیلی زود میتوانستند یک حیوان را شکار کنند اما این دلیل نمیشد که این خوششانسی هرروز اتفاق بیافتد.
ما هم ممکن است برخی اوقات خیلی زود به اهدافمان برسیم. مثل شانسی که شکارچیها برخی اوقات میآوردند و خیلی زود میتوانستند یک حیوان را به دام بیندازند.. اما این دلیل نمیشود که همیشه خیلی زود به اهدافمان برسیم. بنابراین باید نسبت به این موضوع علم پیدا کنیم تا بتوانیم نسبت به آن صبور باشیم.
همچنین بعضی وقتها یکسری اتفاقات در زندگی ما میافتد که برای ما ناخوشایند است. ممکن است خیلی ناراحت شویم که این اتفاق برای ما افتاده است. ممکن است دلیل آن را متوجه نشویم. ممکن است از خداوند گلایه کنیم. در این حالت بهتر هست به خودمان یادآوری کنیم که ما نسبت به این موضوع علم و آگاهی نداریم. پس حتماً حکمتی در این اتفاق وجود داردِ. شاید چند سال دیگِر حکمت آن را بفهمیم. حتی ممکن است که تا آخر زندگی، حکمت این اتفاق را نفهمیم. اما اگر هم نسبت به این موضوع علم و آگاهی پیدا نکنیم، دلیل نمیشود که بیقرار باشیم. بهترِ است به خدا اعتماد داشته باشیم. این اعتماد بیقیدوشرط به خدا، به ما کمک میکند اتفاقات ناخوشایند زندگی را راحتتر پذیرا باشیم.
بنابراین نتیجه میگیریم برای اینکه صبرمان را در مورد هر اتفاق و هر موضوعی افزایش دهیم باید علم خودمان را نسبت به آن موضوع افزایش دهیم
اگر دوست داریم در کسبوکارمان رشد کنیم باید تحقیق کنیم که این کسبوکار برای به شکوفایی رسیدن، نیازمند صرف چه مقدار انرژی، زمان و سرمایه است. وقتی خوب در این زمینه تحقیق کنیم، صبوری ما در راهاندازی این کسبوکار بیشتر میشود.
اگر دوست داریم دانشگاه قبول شویم باید نسبت به این موضوع علم پیدا کنیم که روزی چند ساعت باید مطالعه کنیم، چند ماه باید مطالعه کنیم، از چه منابع و کتابهایی باید استفاده کنیم، در چه آزمونهایی باید شرکت کنیم و رتبه ما در آن آزمونها چقدر باید باشِد تا بتوانیم در کنکور موفق شویم.
اگر دوست داریم از معرفی و تبلیغ کسبوکار خود در اینستاگرام، درآمد خود را افزایش دهیم باید این علم را داشته باشیم که افرادی که در حوزه کاری ما در اینستاگرام موفق شدهاند چقدر طول کشیده است تا به این موفقیت برسند. چقدر انرژی صرف تولید محتوا میکنند و چقدر با مخاطبانشان تعامل دارند و پاسخگوی سؤالاتشان هستند. چقدر از وقتشان را صرف یادگیری چیزهای جدید میکنند. بعدازاینکه این علم را به دست آوردیم، صبوری ما نسبت به موفقیت در اینستاگرام و انرژی ما در داشتن مداومت در کارمان بیشتر میشود.
اگر درگذشته خودمان تعمق بیشتری کنیم، میبینیم که خیلی از اتفاقهای ناخوشایندی که در زندگی ما افتاده است، بعدها به ما کمک کرده که توسعه فردی، رشد شخصیتی و بلوغ فکری بیشتری داشته باشیم. وقتی نسبت به این موضوع علم پیدا میکنیم، نسبت به اتفاقات ناخوشایند زندگی که در حال حاضر درگیر آن هستیم، صبوری بیشتری پیدا میکنیم و راحتتر میتوانیم آرامش خودمان را در لحظات سخت زندگی حفظ کنیم.
اگر تا این لحظه از مطالب این مقاله لذت بردهاید به شما پیشنهاد میکنم کتاب من با عنوان رستاخیز برند شخصی را نیز مطالعه کنید.
1 Comment
واقعا این مقاله فوق العاده بود.خیلی خیلی ممنون