تحلیل کتاب نفوذ اثر رابرت چالدینی برای پزشکان و دندانپزشکان
در این مقاله کتاب «افسانه کاریزما» یا «The Charisma Myth» نوشته خانم اولیویا فاکس کابان را تحلیل خواهیم کرد. خانم کابان، یک نویسنده فرانسوی – آمریکایی است و کتابی که در مورد کاریزما نوشته، یکی از پرفروشترین کتابهایی است که در مورد این موضوع چاپشده است.
این موضوع که ایشان از لغت افسانه در عنوان کتاب خود استفاده کردهاند به این معنا نیست که داشتن کاریزما، یک افسانه و ویژگی خاصی است که تنها در اختیار گروه خاصی از مردم قرار دارد و دیگران نمیتوانند به آن دست یابند، درواقع خانم کابان قصد داشته این باور را به چالش بکشد و به ما یادآوری کند که اتفاقاً داشتن کاریزما، افسانه نیست؛ بلکه مجموعه تکنیکهایی است که با رعایت آنها، میتوانید میزان کاریزمای خود را افزایش دهید.
همچنین نویسنده اعتقاد دارد که سطح کاریزمای شخصیت انسانها ثابت نیست و میتواند تغییر کند. یعنی مادامیکه تکنیکهای مربوط به کاریزما را بهدرستی اجرا کنیم، شخصیت ما فوقالعاده کاریزماتیک خواهد بود، اما هرچقدر که این تکنیکها را کمتر به کار ببندیم، به همان نسبت ممکن است میزان کاریزماتیک بودن شخصیت ما کاهش پیدا کند.
ایشان همچنین برای اثبات اکتسابی بودن کاریزما، به بررسی شخصیت استیو جابز پرداخته و گفته که جابز در دوران جوانی خود، شخصیت کاریزماتیک و سخنرانیهای جالبی نداشت؛ اما بهمرورزمان این تواناییها را در خود توسعه داد و به یکی از قویترین رهبران کاریزماتیک دنیا درزمینهٔ تکنولوژی تبدیل شد.
کاوان در ادامه، به تحقیقات دیگری اشاره میکند و میگوید پیروان و پرسنل رهبران و مدیران کاریزماتیک، وظایف خود را بسیار بهتر، کاملتر و دقیقتر انجام میدهند و حتی ازخودگذشتگی بیشتری هم در انجام کارها نشان داده و برای درست انجام دادن کارها، زمان میگذارند.
همانطور که میدانید، یکی از چالشهای هر پزشکی این است که بیمار یا مراجع، تجویزها و توصیههای او را جدی نمیگیرد. خانم کاوان در کتاب خود به این موضوع هم پرداخته و عنوان کرده که بر اساس نتایج تحقیقات صورت گرفته، پزشکان کاریزماتیک بین بیمارانشان محبوبتر هستند و بیمارها توصیههای آنها را دقیقتر اجرا میکنند
همچنین بیان کرده که بر اساس یافتههای پژوهشی دیگری، بیمارها از پزشکانی که شخصیت کاریزماتیکی دارند، کمتر به خاطر قصور پزشکی شکایت میکنند. البته این به این معنا نیست که هیچ شکایتی رخ نمیدهد، بلکه منظور خانم کاوان این است که بیماران در برابر چنین پزشکی احساس خشیت میکنند و همین احساس، مانع از این میشود که به دلایل واهی، دست به شکایت بزنند.
خب حال که به اهمیتِ داشتن شخصیت کاریزماتیک در حوزه پزشکی پی بردیم، به این موضوع میپردازیم که اگر بخواهیم یک پزشک کاریزماتیک باشیم، باید چه اصولی را رعایت کنیم؟ خانم کاوان در کتاب «افسانه کاریزما» به بیان ۳ اصل پرداخته و اظهار داشته که با رعایت این اصول، شخصیت ما کاریزماتیکتر خواهد شد:
اصل اول: حضور / Presence
افرادی که در مواجهه با دیگران، حس بسیار بهتری را به مخاطب منتقل میکنند، شخصیتشان کاریزماتیکتر است. «حضور» داشتن در ارتباطات، در درجه اول به این معنا است که گوش شنوایی داشته باشیم. یعنی هنگامیکه بیمار در حال بیان شرححال یا خواستههای خود درزمینهٔ زیبایی است، ما فقط باید گوش باشیم و اجازه دهیم حرفش را بزند و افکار، احساسات و دردهایش را بهراحتی بروز داده و خودش را تخلیه کند. ما بههیچوجه نباید قبل از گرفتن شرححال کامل از بیمار، نظری داده و یا حتی در ذهن خود، بهمرور پاسخهایی که میخواهیم بدهیم بپردازیم. فقط باید گوش بدهیم و دیالوگهای ذهنی خود را خاموشکنیم تا صحبتهای مراجع تمام شود، سپس چند ثانیه مکث کرده و بعد از تحلیل دغدغههای بیمار و ارزیابی جملات در ذهن خود، پاسخ درست و تجویز صحیحتری ارائه نماییم.
گاهی اوقات Presence و حضور ما، تحت تأثیر عوامل فیزیکی قرار میگیرد؛ عواملی مثل لباس نامناسب، گرمای هوا، تابش آفتاب روی صورت و تهویه نامناسب. ما باید سعی کنیم طوری فضا را آماده کنیم که عوامل فیزیکی نتواند ذهن ما را منحرف کرده و حضور ما را کاهش دهد.
مهمترین عامل فیزیکی، همان لباسی است که پزشک در مطب میپوشد. پس باید لباسهایی انتخاب کنید که در عین شیک، تمیز و اتوکشیده بودن، لباسهای راحتی باشند. بهعلاوه، صندلی راحتی انتخاب کنید که چرخهای آن مشکلی نداشته باشد و صداهای آزاردهنده تولید نکند.
اگر میز کار خود را مرتب نگهدارید و المانهای اضافی و غیرضروری (مثل کاغذ، منگنه، خودکار، قلمدان ساعت و…) را از روی آن بردارید، توجه، حضور و تمرکز شما در هنگام گفتگو با مراجعین بیشتر میشود.
خانم کاوان میگوید که حضور، تنها این تکنیکهای اجرایی نیست، بلکه افراد حضور ما را از Body Language/ زبان بدن ما تشخیص میدهند. زبان بدن، ارادی و در ضمیر هوشیار ما نیست؛ بلکه تحت تأثیر ضمیر ناخودآگاه و افکاری است که طی روز، ذهن ما رو درگیر کرده؛ بنابراین ما برای اینکه حضور بیشتری داشته باشیم، تا آنجایی که ممکن است نباید اسیر دغدغههای ذهن و دغدغههای زندگی شویم. یعنی باید تمرین کنیم که در برابر چالشهای زندگی، مقاوم باشیم روحیه قوی و ذهن آرامی داشته باشیم. چراکه هیچوقت قادر نیستیم زندگی بدون چالشی داشته باشیم. هرچقدر که در این تمرینها قویتر باشیم، ذهن ما آرامش و تمرکز بیشتری خواهد داشت. درنتیجه، هنگام ویزیت بیمار، هم حضور بیشتری داریم و هم این آرامش ذهنی، در زبان بدن ما منعکس میشود و مراجعهکننده آن را تشخیص میدهد.
عشق یکی از بزرگترین عواملی است که نقشی کلیدی در افزایش میزان حضور ما دارد؛ هرچقدر که ما به کار خود بیشتر عشق بورزیم، در آن کار حضور بیشتری داریم و دیگران این حضور را درک میکنند و لذت میبرند. همه ما وقتی به افرادی که کارشان را با عشق انجام میدهند نگاه میکنیم، ناخودآگاه شیفته او میشویم و برعکس، وقتی افرادی را میبینیم که هنگام انجام کارشان، غر میزنند، احساس میکنیم عاشق کارشان نیستند و فقط بهمنظور کسب درآمد، این شغل را انتخاب کردهاند. بین این دو گروه، تفاوت زیادی وجود دارد و این تفاوت، از رفتارشان مشخص است.
سعی کنید به حرفهایی از قبیل «درآمد آرایشگرها از پزشکها بیشتر است» و قیاسهایی شبیه این توجه نکنید. با غر زدن مشکلات حل نمیشود. اگر تصمیم گرفتید پزشک شوید، باید به این شغل عشق بورزید، باید از ویزیت کردن مراجعین لذت ببرید، باید از کسب دانش بیشتر برای بهترشدن و ارتقا دانش مهارتهای خود لذت ببرید و تمامی کارهای خود را با عشق و لذت انجام بدهید.
حضرت حافظ در همین زمینه میفرماید:
عاشق شو آر نه روزی، کار جهان سرآید | ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی |
یعنی اگر عاشق نشویم، زمانی به خودمان میآییم که عمر ما به پایان رسیده و اینقدر درگیر نگرانیها، اخبار رسانهها، حرف مردم و کمبودها شدیم که فراموش کردیم از شغل خود لذت ببریم. خانم کاوان هم در کتاب خود به این موضوع اشاره میکند که هرچقدر ما با عشق بیشتری کارمان را انجام دهیم، تمام وجود ما از این عشق لبریز شده و زبان بدن ما هم آن را منعکس میکند و درنتیجه، مراجعین ما شیفته کاریزمای درونی ما میشوند.
اصل دوم: قدرت / Power
از این اصل با عنوان Competence یا شایستگی هم صحبت شده است. منظور از قدرت، قدرت درونی است که ما با انجام اقداماتی میتوانیم آن را بیشتر منعکس کنیم. هرچقدر درجه علمی پزشک بالاتر باشد، هرچقدر برند قویتری داشته باشد و افراد بیشتری او رو بشناسند، هرچقدر تعداد مراجعهکنندگان و کامنتهایی که در شبکههای اجتماعی و در وبسایت در موردش منتشر میکنند بیشتر باشد، هرچقدر که فن بیان قویتر و مطمئنتری داشته باشد، هرچقدر انضباط فردی و سازمانیاش بیشتر باشد (یعنی زمانبندی دقیق، سر و لباس مرتب و منظم، دکوراسیون خوب، میز مرتب، انضباط بالای پرسنل، فن بیان و روابط عمومی قوی و وقتشناسی و نحوه لباس پوشیدن و توجه خوب منشی)، قدرت و کاریزمای آن پزشک افزایش پیدا میکند.
یک نکته: فن بیان یکی از مهارتهایی است که اگر احساس میکنید در آن ضعیف هستید، به فکر تقویت آن باشید. شما باید بتوانید واژهها را درست و واضح ادا کنید، قدرت خاصی در کلامتان باشد و لحنتان گیرایی خاصی داشته باشد چراکه کلام قوی هر فردی را تحت تأثیر قرار میدهد.
نکته بعدی اینکه در هنگام ارائه طرح درمانهای مختلف، نظر خودتان را با قاطعیت بیان کنید و اجازه ندهید مراجع تردید داشته و احساس کند که خود شما هم نمیدانید کدام درمان برای او مناسبتر است. هرچقدر در ارائه طرح درمان قویتر باشید و توضیحات بیشتری بدهید، قدرت بیشتری در کلام شما حس شده و کاریزمای بیشتری از شما منعکس میشود.
اصل سوم: گرمای درونی/ Warmth
منظور از گرمای درونی، گرمایی است که در کلام ما، در توجه ما به دیگران، در تواضع و دلسوزی ما وجود دارد.
چندی پیش آقای دکتر شهاب احمدی، دندانپزشک و متخصص بیماریهای دهان به من گفتند که تبلیغاتشان همیشه دهانبهدهان بوده و خیلی بهندرت برای انواع دیگر تبلیغات هزینه کردند و ادامه دادند که البته تبلیغات دهانبهدهان هم هزینههایی دارد؛ مثلاً اینکه ممکن است بیمار در خارج از ساعات کاری با پزشک تماس بگیرد. بااینوجود ایشان اعتقاد داشتند که تبلیغات دهانبهدهان، یکی از بهترین شیوههای تبلیغ است.
نکتهای که از این گفتگو استخراج شد این بود که گرمای درونی، صمیمیت، صداقت، مسئولیتپذیری، حس انساندوستی و دلسوزی ما روی افزایش میزان این تبلیغات بسیار تأثیرگذار است؛ وقتی پزشک به یک بیمار توجه کرده و زمانی از زندگی شخصیاش را صرف برطرف کردن دغدغههای او میکند، تأثیر بسیار خوبی بر مراجعهکننده میگذارد و او را ترغیب میکند تا در مورد این موضوع با دیگران صحبت کند؛ تبلیغات دهانبهدهان همیشه این نیست که افراد از نتیجه موفقیتآمیز طرح درمان یک پزشک، برای دیگران تعریف کنند؛ بلکه تأثیرپذیری بیماران از دلسوزی، توجه، حضور و در یککلام کاریزمای پزشک، باعث افزایش تبلیغات دهانبهدهان میشود.
گاهی اوقات دغدغه پزشک برای کاهش هزینههای درمان بیمار، بسیار ارزشمند است و کاملاً از طرف بیمار حس میشود. درست مثل اتفاقی که برای من افتاد و دندانپزشکم بااینکه از قبل، بخشی از زمان کاری مطب را برایم رزرو کرده بود، اما پس از ویزیت دندانهایم صادقانه گفت که لازم نیست درمان ریشه انجام بدهم و فقط کافی است هر ۶ ماه یکبار چکاب شوم.
یک ترکیب فوقالعاده
صداقت، دلسوزی، علاقه و… بهتنهایی نمیتواند کاریزمای قوی ایجاد کند. همچنین صرف داشتن قدرت (رتبه بالای علمی، فن بیان و برندینگ قوی، و انضباط فردی و سازمانی) چندان کاریزما را قوی نخواهد کرد.
خیلی از افراد هستند که با دستیابی به قدرت، با دیگران مغرورانه رفتار میکنند، اما اگر Power و Warmth باهم ترکیب شوند، در افزایش کاریزما، فوقالعاده مؤثر خواهد بود. وجود این پارادوکس قدرت و تواضع در هر فردی، نشانگر آن است که وی به درک بسیار بالاتری از این جهان هستی رسیده و عمیقاً درک کرده که انسان به هر جایگاهی که برسد، باز در مقابل کائنات و هستی، موجودی بسیار ضعیف و کوچک است.
وقتی جناب حافظ میگوید: دولت فقر خدایا به من ارزانی دار/ کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
منظور او از دولت فقر، بیچارگی و بیپولی نیست؛ بلکه منظور همان ترکیب Power و Warmth است که چند قرن بعد خانم کاوان هم در کتابشان به آن اشاره کردند؛ یعنی انسان به مرحلهای از آگاهی برسد که در عین داشتن قدرت، تواضع هم داشته باشد.
امیدوارم هرلحظه از زندگیتان تغییری باشد به سمت بهترشدن